به روز شده در: ۲۶ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۵
کد خبر: ۲۴۰۴۸
|
تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۵
خبردنا : فریور خراباتی در ستون طنز روزنامه آرمان امروز نوشت:

ب.ز جان (اسمت را به‌صورت رمزی می‌گویم که فقط خودت و خودم بدانیم که باهم حرف می‌زنیم.

البته شهردار رشت هم با خودش همین‌طوری صحبت می‌کند) ای رانت‌خوار گرامی و گرانقدر، تو واقعا یک کاری کرده‌ای که سنگ‌پای قزوین هم برود سه‌متر آن طرف‌تر بوق بزند. بابک جان، ای خوش‌قد و بالای ما! تو یک جوری در مورد پول‌هایت صحبت می‌کنی که انگارنه‌انگار ما هم در آن پول سهمی داریم، لااقل یک چیزی هم به ما بده تا آن‌قدر زور به مویرگ‌های مغزمان نیاید، زمانی که می‌خوانیم تو در جلسه دادگاه اعلام کرده‌ای: «پول دارم و یک ریال هم نمی‌دهم.» بابک؟ زنجانی؟ تو واقعا ما را چی فرض کردی؟ آن زمان که حرکات موزون انجام می‌دادی و ویولن می‌نواختی و به پشت گوش ما می‌خندیدی، همه‌چیز به «دلار» و «یورو» بود، الان که موقع حساب و کتاب است، حرف از ریال می‌زنی؟ بابک من در تو این توانایی را دیده‌ام که پس‌فردا حساب و کتاب را به «سنار» و «سه شاهی»‌ و «چهار عباسی» بکشانی.

زنجانی نازنین من، ای خوش‌رنگ و لعاب! باور کن ریال که سهل است، ما اگر هشت تا صفر هم از پول ملی مملکت کم کنیم و واحد پول کشورمان را به «محمودی» و «نادری» برسانیم، باز هم سرمایه تو از سرمایه بقیه مردم کشور بیشتر است.
 
تنها راهی که به ذهن بنده می‌رسد این است که صفرهای پول ملی را کم نکنیم، صفرهای پول‌هایی که تو بالا کشیده‌ای را کم کنیم. یعنی آن‌قدر صفر بزنیم تا بدهی تو به مملکت برسد به «چهارصد‌هزار تومان»‌ و در نهایت به این نتیجه برسیم که چهارصد‌هزار تومان هم ارزش این‌همه شلوغ‌کاری را ندارد.

بابک زنجانی، تو بابک هستی و خرمدین هم بابک بود، هر دو هم مبارز هستید، فقط فرقش این است که خرمدین در کوه‌ها پنهان می‌شد و به دشمنان خود ضربه می‌زد، تو پول‌ها را پنهان کرده‌ای و زبانت را رها کرده‌ای. ببین بابک، بیا و منطقی باش. یک دوره‌ای شرایط به‌صورتی بود که مثلا یک مسئولی بودجه مملکت را به تو می‌داد تا بعد سه روز برایش کارت‌به‌کارت کنی، الان وضعیت فرق کرده.
 
بین خودمان باشد، این اهالی دولت‌های یازدهم و دوازدهم خیلی حساب و کتاب سرشان می‌شود، مثل قبل نیست که برنامه‌های اقتصادی با روش «دور در دور، نزدیک در نزدیک» انجام می‌شد. به نظرم بهتر است هرچه زودتر تکلیف را مشخص کنی. من و تو یک شباهتی باهم داریم و آن مربوط به موضوع پس‌ندادن پول است.

من هم مثل تو آدم بدحسابی هستم و پول مردم را پس نمی‌دهم؛ یک تفاوت هم داریم که من آه ندارم که با ناله سودا کنم اما تو پول داری. این شباهت‌ها و تفاوت‌ها هستند که زندگی را زیبا می‌کنند!
نام:
ایمیل:
* نظر: